Kategorî:Lêker bi farisî
Binkategorî
Di vê kategoriyê de 3 binkategorî hene. Jêr 3 binkategorî tên nîşandan.
Gotarên di kategoriya "Lêker bi farisî" de
Di vê kategoriyê de 1826 rûpel hene. Jêr 200 rûpel tên nîşandan.
rûpela berî vê ↔ rûpela pêşآ
- آب انداختن
- آب بازی کردن
- آب بردن
- آب پاشی شدن
- آب پاشی کردن
- آب پاشیدن
- آب پز کردن
- آب تنی کردن
- آب دادن
- آب داشتن
- آب ریختن
- آب زدن
- آب شدن
- آب کردن
- آب کشیدن
- آب گرفتن
- آب مالی شدن
- آباد شدن
- آباد کردن
- آبتنی کردن
- آبرسانی کردن
- آبرو ریزی کردن
- آبستن بودن
- آبستن شدن
- آبستن کردن
- آبکی بودن
- آبکی شدن
- آبی شدن
- آبیاری کردن
- آتش خاموش کردن
- آتش روشن کردن
- آتش زدن
- آتش گرفتن
- آراستن
- آراسته
- آراسته شدن
- آراسته کردن
- آرام بودن
- آرام شدن
- آرام کردن
- آرام کردن اسب
- آرام گرفتن
- آرامش بخشیدن
- آرامش دادن
- آرامیدن
- آرایش کردن
- آرزو کردن
- آرمیدن
- آزاد شدن
- آزاد شده
- آزاد کردن
- آزادکردن
- آزار دادن
- آزار دیدن
- آزارکشیدن
- آزردن
- آزرده کردن
- آزمایش شدن
- آزمایش کردن
- آزمودن
- آسان شدن
- آسان کردن
- آسفالت کردن
- آسودن
- آسوده بودن
- آسوده شدن
- آسوده کردن
- آسیاب کردن
- آسیب رساندن
- آسیبزدن
- آشامیدن
- آشتی کردن
- آشفتن
- آشفته شدن
- آشفته کردن
- آشکار بودن
- آشکار شدن
- آشکار کردن
- آشکارکردن
- آشنا شدن
- آشنا کردن
- آشناشدن
- آشناکردن
- آشوفتن
- آغاز شدن
- آغاز کردن
- آغازیدن
- آغشتن
- آفریدن
- آکندن
- آگاه بودن
- آگاه شدن
- آگاه کردن
- آگاهاندن
- آگاهانیدن
- آگاهی دادن
- آگاهی یافتن
- آگاهیدادن
- آگهی دادن
- آلت مردان
- آلودن
- آلوده شدن
- آلوده کردن
- آمادن
- آماده شدن
- آماده کردن
- آماسیدن
- آمپول زدن
- آمدن
- آمرزیدن
- آموختن
- آمودن
- آموزاندن
- آموزش دادن
- آموزش دیدن
- آموزش یافتن
- آمیختن
- آمیزش کردن
- آهن شدن
- آهنگ خواندن
- آواره شدن
- آواره کردن
- آواز خواندن
- آوردن
- آویختن
- آویزان کردن
ا
- اب بازی کردن
- ابتیاع
- ابرازکردن
- ابزارپرس کردن
- ابطال کردن
- ابقا کردن
- ابلاغ
- ابلاغکردن
- اپبات کردن
- اتاقمطالعه
- اتحاد داشتن
- اتخاب کردن
- اتخاذ
- اتخاذکردن
- اتصال دادن
- اتفاق افتادن
- اتو کردن
- اثبات حقانیت
- اثبات کردن
- اثرکردن بر
- اثرگذاشتن
- اجاره ای
- اجاره کردن
- اجازه دادن
- اجازه گرفتن
- اجتماع کردن
- اجرا کردن
- اجراکردن
- اجیر کردن
- احترام گذاردن
- احترام گذاشتن
- احتیاج داشتن
- احساس کردن
- احضار کردن
- اخاذی کردن
- اختراع کردن
- اختصاص دادن
- اختصاصی
- اخته کردن
- اختیاردادن
- اخراج شدن
- اخراج کردن
- اخطار دادن
- اخطارکردن
- اداره کردن
- ادامه داشتن
- ادب کردن
- ادرار کردن
- ادعا کردن
- ادعاکردن
- ادعای بیجاکردن
- ادغام کردن
- اذان خواندن
- اذان دادن
- اذان گفتن
- اذعان کردن
- اذیت شدن
- اذیت کردن
- اذیتکردن
- ارائه دادن
- ارائه کردن
- اراده کردن
- ارج نهادن
- ارزان شدن
- ارزان کردن
- ارزش دادن
- ارزشمند بودن
- ارزشیابی کردن
- ارزیابی کردن
- ارزیدن
- ارسال کردن
- ارهاق
- از بر کردن
- از برکردن